خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
مــی خـواهـم داستـانـی از علاقــه ام بـه تــو را بنـویسـم
یـکی بـــود ، یـکی ...!
بـی خیال........!!
خــلاصـه اش میشود اینــکـه :
دوستـ❤ت دارم ، لعـنتـی . . . ! 
درد و دل |
||
به وبلاگ خودت و خودم خوش اومدی ایشالا لحظه های خوبی سپری کنید عزیزان .ارزومند تمام ارزوهای قشنگتون(سلطان قلبها) |
||
نويسندگان |
|
سلطان قلبها |
آثار تاريخي يك عاشق |
|
آبان 1392 مهر 1392 شهريور 1392 مرداد 1392 تير 1392 خرداد 1392 ارديبهشت 1392 فروردين 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 دی 1391 آذر 1391 آبان 1391 مهر 1391 شهريور 1391 مرداد 1391 تير 1391 |
دوستان عاشق تنها |
|
|
دوستان عاشق |
|
|
وضعیت من در یاهو |
|
|
آمار وب |
|
كاربران آنلاين:
تعداد بازديدها: RSS |
طراح قالب: |
| نازترین قالب های وبلاگ |
موزیک و سایر امکانات |
||||||||||||||
Alternative content | ||||||||||||||
|
|
||
|
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط سلطان قلبها در 17:54 | ||
|
|
||
|
مُرده آن است که احساس ندارد … من امّا … مُرده تر َم … احساس دارم … تو را ندارم . . .
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط سلطان قلبها در 17:53 | ||
|
|
||
|
همه ی کارهایت را بخشیدم
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط سلطان قلبها در 17:52 | ||
|
|
||
|
دیـگـــر نه اشـکـــهایــم را خــواهـی دیــد نه التـــمـاس هـــایم را و نه احســـاســاتِ ایــن دلِ لـعـنـتـی را… به جـــایِ آن احســـاسی که کُـــشـتـی درخـتـی از غــــرور کـاشـتم…
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط سلطان قلبها در 17:51 | ||
|
|
||
|
باز در کلبه ی تنهایی خویش عکس روی تومرا ابری کرد عکس تو خنده به لب داشت ولی اشک چشمان مرا جاری کرد
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط سلطان قلبها در 13:49 | ||
|
|
||
|
دلم پُر است پُر پُر پُر آنقدر که گاهی اضافه اش از چشمانم میچکد !
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط سلطان قلبها در 13:48 | ||
|
|
||
|
ان لحظه که دلتنگ یارم می شوم خود به خود هوس باران را میکنم. آن لحظه که اشک از چشمانم سرازیر می شود هوس یک کوچه تنها را میکنم. آن لحظه است که دلم میخواهد تنهایی در زیر باران بدون هیچ چتر و سر پناهی قدم بزنم. قدم بزنم تا خیس خیس شوم ، خیس تر از قطره های باران…. خیس تر از آسمان و درختان. آن لحظه که خیس خیس می شوم ، دلم میخواهد باز زیر باران بمانم ، دلم نمیخواهد باران قطع شود
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط سلطان قلبها در 13:48 | ||
|
|
||
|
کاش می شد گوشه ای نوشت: خدایا!امشب خیلی خسته ام فردا بیدارم نکن.....
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط سلطان قلبها در 13:41 | ||
|
|
||
وقتی می رفتی گفتی؛ دوباره برمی گردم
بارون می خورد به شیشه، آروم آروم و نم نم وقتی می رفتی گفتی؛ منتظرت بمونم
آسون بگیر دنیا رو، ساده ی مهربونم گفتم بدون چشمات کار دلم تمومه
تمام دلخوشی ها برای من حرومه اما تا دنیا دنیاست به پای تو نشینم حتی اگه نتونم خواب تو رو ببینم خواب تو رو ببینم اما تو وقتی رفتی آرزوهامو بردی روزای آفتابیمو به دست شب سپردی
به دست شب سپردی حالا یه آدم تنها با یه دلی شکسته توی غبار چشمات به انتظار نشسته به انتظار نشسته
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط سلطان قلبها در 12:9 | ||
|
|
||
|
زماني که دستهاي دلمان را گره کورِ عشق زديم ...
و با تيغ وداع گسلانديم، غرق شويم
و باور کرد ... پايان را، بي آغازي ديگر
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط سلطان قلبها در 12:8 | ||
|
|
||
|
خیلی سخت است نتوانی دستانش رابگیری و او را آغوش بفشاری
تنهامیتوانم به توبگویم خیلی دوستت دارم وتا ابدعاشقت میمانم عزیزم
خیلی سخت است برای رسیدن به اوکه خیلی دوستش داری
انتظاربکشی وآخرسرسهم این انتظارشیرین یک پایان تلخ باشد
پایانی که آغازحسرت عشق من است
تاکی باید حسرت رسیدن به تو بنشینم
تاکی باید لحظه هارابشمارم تاقشنگترین لحظه ام باتو فرارسد
شاید تا فردا یا شاید تا.....
تا آخر دنیا
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط سلطان قلبها در 12:3 | ||
![[تصویر: Dlm_Tang_Shodh_www_atrebaroon_blogfa_com_.jpg]](http://s3.picofile.com/file/7491585050/Dlm_Tang_Shodh_www_atrebaroon_blogfa_com_.jpg)
|
|
||
|
من پذیرفتم که عشق افسانه است... این دل درد اشنا دیوانه است ... میروم شاید فراموشت کنم... با فراموشی هم اغوشت کنم... میروم از رفتن من شاد باش... از عذاب دیدنم ازاد باش... گرچه تو تنها تر از ما میروی... آرزو دارم ولی عاشق شوی... آرزو دارم بفهمی درد را ... تلخی برخوردهای سرد را...
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط سلطان قلبها در 11:23 | ||
|
|
||
|
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط سلطان قلبها در 11:22 | ||
|
|
||
|
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط سلطان قلبها در 15:5 | ||
|
|
||
|
نه یادم میکنی نه میری از یاد
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط سلطان قلبها در 17:23 | ||
